حسین، نام من ، شعر من، نشانه ی من
و کربلا سفر سرخ عاشقانه ی من
شکوه شعر من از قامت ابوالفضل است
صدای اصغر خوابیده در ترانه ی من
شروع گشته ام از ظهر سبز عاشورا
فروغ آمده از کربلا به خانه ی من
محرم است چراغی که شعله بر دوشش
عبور می کند از باور زمانه ی من
محرم اس ت نگاهی به رنگ جاری شعر
به رنگ روشن احساس شاعرانه ی من
محرم است که هرگز نمی رود از یاد
برای اشک و غزل می شود بهانه ی من